روند ها و کانال ها در تحلیل تکنیکی
روند ها و کانال ها در تحلیل تکنیکی
نوشته ی توماس میرز
ترجمه و اضافات :
فردین صادقی زنجانی – فرهاد مقدم سلیمی
خطهای روند و کانالها
همانگونه که در درس ۱ گفتیم، یکی از اصول پایهای تحلیل تکنیکی این است که قیمتها بهصورت روند تغییر مییابند. این روندها میتوانند صعودی، نزولی یا خنثی باشند. شکل ۱ این سه نوع روند را نشان میدهد. ویژگی روند صعودی این است که نقاط موردنظر در این نوع نمودارها، بهطور پیدرپی بالا و بالاتر میروند و شکل کلی نمودار، رو به بالاست. در این نوع روند، سایر نقاط موجود، بالای خط روند قرار میگیرند. ویژگی روند نزولی این است که تغییرات قیمت سهام، بهطور پیدرپی پایین و پایینتر میرود و شکل کلی نمودار، رو به پایین است. در روند نزولی، سایر نقاط موجود، زیر خط روند قرار میگیرند.
ویژگی روند خنثی این است که تغییرات قیمت سهام، بهصورت افقی است. روندها میتوانند در دورهای کوتاه یا بلند رخ دهند. معمولاً روندها را به سه دسته کوتاه، میان و بلند مدت تقسیم میکنند. گرچه اجماع نظر عمومی درمورد تعریف این سه دوره وجود ندارد، با این حال، کوتاه مدت به سه ماه آینده اشاره دارد و میان مدت بیانگر دوره ۳ تا ۶ ماه آینده است. بههمین ترتیب، بلند مدت نشان دهنده دوره ۶ ماه تا یکسال آینده است.
سرمایهگذاران تلاش میکنند تا روندهای صعودی یا نزولی قیمتهای سهام را تعیین نمایند. آنها ازطریق تعیین کردن روندها و پیگیری این روندها تا هنگام بروز تحولات برگشتی، سود میبرند.
از میان بسیاری از ابزارهای نموداری موجود، خط روند گستردهترین ابزار مورد استفاده تحلیلگران تکنیکی محسوب میشود. تحلیلگران تکنیکی به کمک خطهای روند سعی میکنند روندها و همچنین روندهای برگشتی را تعیین نمایند.
خطهای روند چگونه ترسیم میشوند ؟
ترسیم خطهای روند آسان است. خط روند، صرفاً خط مستقیمی است که مجموعهای از قیمتهای اوراق بهادار را بههم متصل میکند (قیمتهای بالا یا پایین).
خط روند رو به بالا، خط مستقیمی است که مجموعهای از پایینترین قیمتها را بههم وصل میکند. این حالت در شکل ۲ نشان داده شده است. توجه کنید که این خط روند، از کف الگوی قیمت شروع میشود و بهطرف بالا و سمت راست ادامه مسیر میدهد.
خط روند روبه پایین، خط مستقیمی است که مجموعهای از بالاترین قیمتهای متوالی را بههم وصل میکند. اینحالت در شکل۳ آمده است. توجه کنید که در اینحالت، خط روند از سقف الگوی قیمت آغاز میشود و به طرف راست و پایین ادامه مسیر میدهد.
بعضی از خطوط راهنما که برای ترسیم کردن خطوط روند بکار میروند، بسیار مناسبند. اول از همه، برای شروع خط روند باید حداقل دو نقطه پایین یا بالا داشته باشیم. زیرا برای رسم کردن یک خط راست، دو نقطه لازم است. دوم، بعد از ترسیم خط روند براساس دو نقطه پایین یا بالا، درمییابیم که یک نقطه کاملاً بالاتر یا کاملاً پایینتر پدید آمده است و مستلزم رسم مجدد خط روند است.
اهمیت خط روند از طریق دو عامل تعیین میشود: تعداد نقاطی (بالا یا پایین) که خط روند از آنها میگذرد و طول دوره زمانی که خط روند برقرار است، بدون اینکه تاثیر و اعتبار خود را از دست بدهد. بسیاری از تحلیلگران تکنیکی معتقدند که اگرچه تنها دو نقطه (بالا یا پایین) برای ترسیم خط روند لازم است، اما برای تایید و تاکید اعتبار این خط، نقطه سومی (بالا یا پایین) نیز ضروری است. اگر قیمتها به طرف خط روند برگردند و به مسیر افزایش (در حالت روند رو به بالا) یا کاهش (در حالت روند رو به پایین) ادامه دهند، آنگاه اهمیت خط روند افزایش مییابد.
طول دوره زمانی خط روند، دورهای را نشان میدهد که قیمتها بالاتر یا پایینتر از خط روند ماندهاند. هرقدر این دوره طولانیتر باشد، به همان نسبت اهمیت خط روند نیز بالاتر میرود. بهعنوان مثال، خط روندی که به مدت ۱۰ ماه برقرار بوده است، مهمتر از خطی است که ۱۰ هفته یا ۱۰ روز برقرار بوده است. علاوه بر تعداد نقاطی که خط روند از آنها میگذرد و طول زمانی که خط روند برقرار است، برخی از تحلیلگران تکنیکی معتقدند که شیب خط روند نیز بر اهمیت آن میافزاید. بهطورکلی، هرچه خط روند افقیتر باشد، به همان نسبت اهمیت اعتبار و تاثیر آن بیشتر میشود. خطهای روند پرشیب را بهراحتی میتوان ازطریق نوسانات خنثای قیمت از هم گسیخت؛ خطهای روندی که شیب کمتری دارند، به نوسانات قیمت بسیار کوتاه مدت مشروط نیستند (که اغلب با روند جاری هماهنگی و سازگاری ندارند).
قدرت گسیختن خط روند
هنگامی که خط روندی شکل میگیرد، تغییر مسیر این روند ازطریق شکستن یا گسستگی قیمتها درطول خط روند مشخص میشود. درحالت روند رو به بالا، وضعیت یاد شده مطابق شکل ۴ بوقوع میپیوندد. شکل ۵ تغییر مسیر روند را درحالت روند رو به پایین نمایش میدهد.
برای تعیین قدرت گسستن خط روند، دو معیار مورد استفاده قرار میگیرد. اولین معیار، حد و اندازه گسیختگی است؛ یعنی قیمتها تا چه اندازه باید تغییر کنند تا خط روند گسیخته شود. پاسخ درستی برای این پرسش وجود ندارد: قیمتها تا چه حد باید تغییر کنند تا گسیختگی خط روند اعتبار پیدا کند؟ پاسخ این پرسش تا اندازه زیادی به نوسانپذیری اوراق بهادار بستگی دارد. با این حال، برخی از تحلیلگران تکنیکی از قاعده سه درصد برای سهام استفاده میکنند. اگر قیمت بسته شدن سهام، ۳ درصد پایینتر (برای خط روند رو به بالا) یا بالاتر (برای خط روند رو به پایین) باشد، آنگاه شکستگی و گسیختگی خط روند، قطعی و معتبر خواهد بود. این سه درصد تغییر لزوماً در یک روز رخ نمیدهد، گرچه چنین تغییری چندان غیرعادی هم نیست.
برخی از تکنسینها از فیلتر زمانی نیز استفاده میکنند. برای مثال، اگر قیمتها به مدت دو روز متوالی بالاتر از روند رو به بالا یا پایین از روند رو به پایین بسته شوند، اینحالت بهعنوان گسیختگی معتبر محسوب میشود و تداوم حرکت برگشتی قیمتها، کاملاً محتمل است.
دومین معیار، به حجم مبادلات مربوط میشود. قدرت یا اعتبار گسیختگی خط روند، درصورتی افزایش مییابد که با گسترش حجم مبادلات همراه شود (بخصوص، هنگامی که روند رو به پایین گسیخته میشود). با این حال، افزایش حجم برای اعتبار تغییر مسیر روند، چندان اهمیتی ندارد. بهعبارت دیگر، اندازه گسیختگی خط روند، مهمتر از ویژگیهای حجم مبادلات آن است.
خطهای روند منحنی شده
خط روند معمولاً بهصورت خط مستقیمی است که مجموعهای از نقاط پایین را در روند رو به بالا یا نقاط بالای متوالی را در روند رو به پایین به یکدیگر وصل میکند. یکی از حالتهای جالب خط روند مستقیم، منحنی خط روند است.
یکی از حالتهای متداول در تنزل یا افزایش قیمتها، حرکت سریع و انتقال قیمتها از یک خط روند مشخص، بهصورت منحنی است. اگر این منحنی بعد از افزایش ممتد قیمتها، شکل بگیرد، نشان دهنده پتانسیل اوج خرید است. ازطرف دیگر، اگر منحنی مورد نظر بعد از کاهش ممتد قیمتها شکل بگیرد، هشداری برای امکان اوج فروش خواهد بود. در هر دو حالت، اگر تغییرات شتاب بگیرد و قیمتها به شکل تقریباً عمودی تغییر کند، حجم مبادلات به سطوح بسیار بالای غیرعادی خواهد رسید.
منحنی رو به بالای خط روند، مجموعهای از نقاط پایین روند رو به بالا را به یکدیگر متصل میکند، درحالی که منحنی رو به پایین خط روند، مجموعهای از نقاط بالای متوالی را به یکدیگر وصل مینماید. هر دو نمودار را میتوان با « منحنی فرانسوی» ترسیم کرد (روشی که برای رسم خطوط منحنی متنوع مورد استفاده قرار میگیرد).
اهمیت تغییر مسیر منحنی خط روند، به اندازه تغییر مسیر خط مستقیم است و تغییر مسیر روند مشخص را نشان میدهد.
برگشت نقش
هنگامی که روندی بهصورت قطعی تغییر مسیر میدهد، معمولاً نقش آن از حمایت به مقاومت تبدیل میشود (درمورد خط روند رو به بالا) یا از مقاومت به حمایت تبدیل میشود (برای خط روند رو به پایین). این حالتها، در شکلهای ۷ و ۸ نمایش داده شده است.
درمورد « حمایت» و « مقاومت» ، در درس ۷ بیشتر بحث خواهیم کرد.
در شکلهای ۷ و ۸، ابتدا قیمتها از خط روند فاصله میگیرند، اما بعداً بهطرف آن میآیند و مجدداً از آن دور میشوند. به این حالت، اصطلاحاً حالت « فنری» میگویند که تاحدی متداول است.حالتهای فنری،نقاط و رود سرمایهگذار را بهمنظور پیش خرید یا پیش فروش سهام نشان میدهند.
کانالهای روند
در موارد زیادی، قیمتها بهصورت تکراری با فاصله یکسانی پیرامون خط روند نوسان میکنند و سپس، به طرف خط روند باز میگردند. در این موارد، میتوان خط مستقیمی ترسیم کرد که نقاط حداکثر پیاپی را در روند رو به بالا یا نقاط پایین را در روند رو به پایین به یکدیگر متصل نماید. این خط غالباً موازی خط روند موردنظر است و اصطلاحاً به آن «خط کانال» یا «خط برگشت» میگویند. خط کانال و خط روند در کنار یکدیگر، کانال روند را پدید میآورند، یعنی محدودهای که قیمتها در آن نوسان میکند. شکلهای ۹ و ۱۰ به ترتیب، کانالهای روند را در روند رو به بالا و روند رو به پایین نمایش میدهند.
کانالهای روندی که به درستی شکل گرفته باشند، غالباً در نمودارهای مبادلات اوراق بهادار فعال، مشاهده میشوند. اوراق بهاداری که دفعات مبادلات آنها ناچیز است و اصطلاحاً، غیرفعالاند، فرصتی برای شکل دادن کانال روند نخواهند داشت.
کانالهای روند را به شکلهای گوناگونی میتوان مورد استفاده قرار داد. تحلیلگران تکنیکی مبتدی، غالباً از کانالهای روند برای تعیین سطوح سودآور استفاده میکنند. بهعنوان مثال، آنها در روند رو به بالا، سهام را هنگامی میفروشند که به بالاترین سطح کانال روند خود رسیده باشد.
تکنسینهای مجربتر، نوسانات قیمت را بین دو خط نوار کانال روند بررسی میکنند تا علایم هشداری مبنی بر تغییر مسیر روند بهدست آورند. اگر در کانال روند رو به بالا، قیمتها بهصورت پیاپی بالاتر از خط روند باشد، اما به خط کانال بالایی نرسد، بیانگر زوال روند و احتمال گسیختگی و شکستن خط پایین خواهد بود.
فاصله قیمت تا خط کانال بالایی غالباً برابر است با فاصلهای که نوسان کاهش بعدی، خط روند را میشکند. به همین ترتیب، اگر در کانال روند رو به پایین، قیمتها از خط روند پایینتر برود، اما به خط کانال پایین نرسد، نشان دهنده زوال این روند و احتمال گسیختگی و شکستن خط بالایی خواهد بود. در این حالت نیز فاصله قیمت تا خط کانال پایینی غالباً برابر است با فاصلهای که نوسان بعدی، خط روند را میشکند.
کانالهای روند را به طریق دیگری نیز میتوان بکار برد. اگر قیمتها در طول خط بالایی کانال روند رو به بالا بشکنند، نشان دهنده شتاب روند رو به بالای موجود خواهد بود. در این نقطه، برخی از سرمایهگذاران سهام بیشتری خواهند خرید.
از طرف دیگر، اگر قیمتها در طول خط پایینی کانال روند رو به پایین، نوسان کند، شتاب روند رو به پایین موجود، بیشتر خواهد شد. در این نقطه، پیش فروش سهام توصیه میشود.
اصل بادبزن
یکی دیگر از روشهای استفاده از خطهای روند در تحلیل تکنیکی، اصطلاحاً “اصل بادبزن” نامیده میشود، زیرا ترسیم ۳ خط روند در این روش، نموداری شبیه بادبزن بهدست میدهد. ابتدا روند بادبزن رو به بالا را بررسی میکنیم. در شکل ۱۱، خط روند اولیه طبق معمول ازطریق متصل کردن قیمتهای پایین به یکدیگر، رسم شده است. این خط روند میشکند و قیمتها به نقطه پایینتری انتقال مییابند، بهطوری که دوباره به انتهای خط روند برمیگردند (این نقطه در حال حاضر بهصورت مقاومت است، نه حمایت). خط روند دوم، از پایین ابتدای خط روند اول و پایین شکستگی خط روند اول رسم شده است. در اینجا نیز قیمتها مجدداً تنزل مییابد و خط روند دوم نیز میشکند و نقطه پایین جدیدی پدید میآید. سپس، قیمتها تا انتهای خط روند دوم بالا میرود، سومین و آخرین خط روند، از پایین ابتدای خط روند اول و نقطه پایین جدید رسم میشود. هنگامی که قیمتها کاهش مییابد و خط روند سوم نیز میشکند، برگشتی در قیمتها نمایان میشود.
روند بادبزن رو به پایین در شکل ۱۲ نمایش داده شده است. مشابه روند بادبزن رو به بالا، شکستن خط روند سوم، علامت برگشت قیمتهاست.