وقتی کمتر بیشتر است

وقتی کمتر بیشتر است

نوشته ی فرهاد مقدم سلیمی

 

مدوچ و گیلویچ در سال ۱۹۹۵ و پس از آن ماتسوموتو و ویلینگهام در سال ۲۰۰۶ در مقالات مجزا نشان دادند که عموما اشخاصی که در المپیک مدال برنز می گیرند، “خوشحال تر” از کسانی هستند که مدال نقره گرفته اند. یعنی نشان دادند که واقعا در زندگی اوقاتی یافت می شود که “کمتر، بیشتر است”.

کمتر بیشتر است

جزییات مربوط به دو تحقیق فوق را می توان در دو منبع زیر یافت:

Medvec VH, Madey SF, & Gilovich T (1995). When less is more: counterfactual thinking and satisfaction among Olympic medalists. Journal of personality and social psychology, 69 (4), 603-10 PMID

Matsumoto D, & Willingham B (2006). The thrill of victory and the agony of defeat: spontaneous expressions of medal winners of the 2004 Athens Olympic Games. Journal of personality and social psychology, 91 (3), 568-81 PMID

تحقیق های جالب فوق که هر دو یک نتیجه در بر داشته اند، بخوبی نشان می دهد که  درصد برآورده کردن انتظاراتمان از خود، مهم تر از دستاوردهایمان در خوشحالی ما انسانها دخیل هستند. 

دو سرمایه گذار را در نظر بگیریم که برآوردهای متفاوتی از عملکرد پرتفوی (سبد سهام) خود در یک بازه ی زمانی مثلا یک ساله دارند. سرمایه گذار اول انتظار دارد که سود سبد سهام وی در سال حداقل ۲۵ درصد باشد. سرمایه گذار دوم اما انتظار بیشتری از عملکرد سبد سهام خود دارد و سود سالانه را ۳۵ درصد برآورد می کند. در پایان سال پرتفوی هر دو سرمایه گذار سودی معادل ۳۰ درصد را نشان می دهد. در این بین هر دو سرمایه گذار ما سود یکسانی کرده اند و قاعدتا هر دو باید به یک اندازه خوشحال باشند. اما در عمل می بینیم که سرمایه گذار اول که سودی بیش از حد انتظار داشته است، عملا خوشحال تر از سرمایه گذاری است که سودش ار برآورد اولیه ی او (یعنی انتظاری که از خود و توانایی خود در مدیریت سرمایه داشته) کمتر بوده است.

این مساله وقتی در کنکور سراسری شرکت می کردم، دقیقا برای من پیش آمد. حسابی خودم را آماده کرده بودم که جزو سه نفر اول کنکور باشم. اصلا به چیزی غیر از این فکر نمی کردم. می گفتم یا جزو سه نفر اول می شوم و یا اصلا دانشگاه نمی روم!

وقتی نتایج کنکور را اعلام کردند، با اینکه رتبه ی بسیار خوبی آورده بودم، اما اصلا خوشحال نشدم. علت مشخص بود. انتظار  و برآورد من از توانایی خودم بیش از حد بود.

درس اول: انتظارات و برآوردهای خود را از خودمان منطقی کنیم تا بتوانیم خوشحال تر باشیم. 

در سال ۲۰۰۶ یک نکته ی جالب دیگر در مورد یکی دیگر از علل خوشحالی انسان ها در یک تحقیق فراگیر از سوی کرستوفر هسی و رید هستی کشف شد. این تحقیق در مقاله ی زیر آمده است:

Decision and Experience: Why Don’t We Choose What Makes Us Happy?” Christopher K. Hsee and Reid Hastie; Trends in Cognitive Sciences, 2006, 10(1), pp. 31-37

این تحقیق نشان داد که هر چه حق انتخاب های انسان بیشتر باشد، خوشحالیش کمتر خواهد بود. به عبارت دیگر، هر چه حق انتخاب انسان کمتر باشد، خوشحالی و شادمانی و خوشبختی اش بیشتر خواهد بود؛ یعنی، در اینجا هم “کمتر، بیشتر است”. 

با خواندن این مقاله سریع ذهنم سراغ دوندگی های فراوان برای یافتن بهترین مدرسه برای دخترم  رفت. از بین چندین گزینه ی مختلف که از نظر ما بهترین مدارس موجود بودند، سر انجام با زور و اکراه یک مدرسه را انتخاب کرده بودیم و هنوز هم از انتخاب خود رضایت نداشتیم. حال آنکه من از کودکی بخاطر می آورم که در محله مان یک مدرسه بیشتر نبود، و به اجبار به همان مدرسه می رفتیم و همیشه هم راضی و خوشحال بودیم. حتی یک بار هم بخاطر نمی آورم که به ذهنم خطور کرده باشد مدرسه ای بهتر نیز وجود دارد!

کریستوفر هسی می گوید اگر یک کارفرما به عنوان پاداش، مسافرت به پاریس یا هاوایی را به کارکنان خود دهد، همگی راضی و خشنود خواهند بود، اما اگر حق انتخاب بین آن دو را به آنها بدهد، حتما کمتر خوشحال خواهند بود. کسانی که پاریس را انتخاب می کنند، حسرت گرما و اقیانوس هاوایی را خواهند خورد و کسانی که هاوایی را انتخاب می کنند، افسوس موزه ها و آثار باستانی پاریس را خواهند داشت.

درس دوم: اگر به کسی حق انتخاب های فراوان دهیم، لزوما خوشحال ترش نکرده ایم. 

و سر انجام … بخاطر داشته باشیم که گاهی کمتر بیشتر است. 

 

 

6 thoughts on “وقتی کمتر بیشتر است!”
  1. سلام
    آقای مقدم , عالی بود , کمتر , بشتر است . خیلی سودمند برای فکر کردن در زندگی و شیوه کاری انسان است. متشکر از اینکه این ایده را منتشر کردید.

  2. سلام جدیدا هربار سفارش خرید پی پال میدم حداقل باید ۲۴ ساعت صبر کنم نه ۴ ساعت
    لطفا این ۴ ساعت رو تصحیح کنید

پاسخی بگذارید