فرهاد اکسچنجفرهاد اکسچنج

 ✏️ فرهاد مقدم سلیمی

 هفته ای نیست که من ایمیلی از یک نابغه ی جدید که روشی جدید برای معامله در فارکس کشف کرده و از من نظر خواسته ، دریافت نکنم.
 تمام این نوابغ نیز ادعا دارند که روش آنها بهترین آلگوریتم دنیاست
 و قادر است در هر شرایط بازار به سوددهی برسد!
 آن هم نه سود های سه و چهار درصد در ماه، بلکه سودهای دویست درصد و سیصد درصد در ماه!!

 ما در محاورات خودمان به این گونه نوابغ که می خواهند بازار را صرفا با “آلگوریتم” فتح کنند، می گوییم “گاو های شخم زن “.

 “گاوهای شخم زن” کسانی هستند که سرشان را پایین انداخته اند
 و فقط به فاصله ی یک متری جلوشان نگاه می کنند
 و شخم می زنند و فکر می کنند که دنیا همین فاصله ی یک متری جلو چشم آنهاست.
 فکر می کنند که تمام مشکلات عالم را می توان با “آلگوریتم” و ریاضیات حل کرد.
 بازار سرمایه هم که یکی از مشکلات عالم است، پس با یک آلگوریتم قابل فتح خواهد بود.

 شخم زن ها اکثرا دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های مهندسی هستند.
بر ریاضیات مسلط اند و ضریب هوشی بالایی دارند.
 تنها مشکلی که دارند، این است که فقط جلوی پایشان را نگاه می کنند و با همین ابزار ریاضی و هوش خود می خواهند
معادلات جهانی را حل کنند.
 نه به اطراف خود نگاه می کنند
 نه به پشت سر نظری می افکنند
و نه این توانایی را دارند که مقداری افق دید را بالا آورند و از بالا به موضوع بنگرند.

از آنجا که تسلط بر ریاضی به ایشان اعتماد به نفس کاذب داده، با اعتماد وارد بازار می شوند
و همین اعتماد باعث بالا رفتن سریع آنها می شود
 بی خبر از اینکه هر چه بالاتر روند، هنگام سقوط استخوان هایشان سخت تر خواهد شکست.

 گاوهای شخم زن فکر می کنند که دل آسمان باز شده و ایشان از آسمان فرود آمده اند
 تا با یک اندیکاتور بدیع و استفاده از انواع روش های تکنیکی و ریاضی، بازار سرمایه را فتح کنند و چشم جهانیان را مبهوت سازند.
آنها می اندیشند که اهالی بازار اکثرا “بی سواد” هستند (چون آدمهای پولکی و سطحی هستند!)
 و بنابراین او که از یک محیط علمی به این بازار پای گذاشته با علم خود قادر خواهد بود
 که هرگونه شرایط را پیش بینی کند و برخلاف این “بی سوادها”، او قادر است سود بسیار خوبی از بازار کسب کند.

 غافل از اینکه کارگزاران فارکس و بازار سرمایه، با دیدن این گاوهای شخم زن، دست هایشان را به هم می مالند
و چون یک عنکبوت از افتادن پشه در تارشان خوشحال می شوند:

“طعمه ی جدیدی آمده است که جیب های خودش و اطرافیانش را به راحتی می توان خالی کرد. چون یک “گاو شخم زن” است. “

فرهاد مقدم سلیمی در باب گاو های شخم زن در فارکس سخن می گوید
فرهاد مقدم سلیمی در باب گاو های شخم زن در فارکس سخن می گوید
تجربه ای از یک گاو شخم زن از زبان فرهاد مقدم سلیمی

 این آقا ، استاد در نوشتن “اکسپرت ادوایزر” – Expert Advisor – بود.
فوق لیسانس برنامه نویسی داشت.
 اکسپرت هایی می نوشت که در آن یکجا از ده اندیکاتور تکنیکی استفاده شده بود.
 تمام شرایط بازار را لحاظ کرده بود. اکسپرت ایشان در بک تست عالی بود.

 اکسپرت ایشان که برای نرم افزار “متاتریدر” نوشته شده بود، در بازار روند دار – Trendy – کار می کرد.
 در بازار ساید وی – SideWay – کار می کرد.
موقع اخبار کار می کرد.
 بک تست – BackTest – این اکسپرت در یک دوره ی ده ساله شاهکار بود.
دراوداون – DrawDown – سیستم لامصب از ۵% بیشتر نمی شد.

 روی همه ی جفت ارزها کار می کرد.
روی همه ی تایم فریم ها کار می کرد.
 مثل بختک می افتاد روی چارت و پا به پای چارت می رفت و سود ایجاد می کرد.
 اما همه ی اینها در دمو – Demo – بود. در بک تست بود. در بازار واقعی نبود.

 این آقا استاد ریاضیات بود.
استاد آلگوریتم بود. استاد برنامه نویسی بود. تا جاییکه که به تئوری مربوط می شد، کار او حرف نداشت.
اما به عمل که می رسید… چه بگویم.

 اول با ۵۰۰ دلار روی حساب واقعی شروع کرد.
آن اکسپرت با آن همه بک تست درخشان، دو روز هم دوام نیاورد و حساب را کال مارجین – Call Margin – کرد.
این آقا اما شکست را نپذیرفت. فکر کرد که اشکال از اکسپرت اوست. تغییراتی داد و دوباره شروع کرد.
این بار با ۱۰۰۰ دلار.

 اما ۱۰۰۰ دلار هم به یک هفته نکشید و کال شد. …

 سرتان را درد نیاورم.
 این دوست ما در یک دوره ی دو ساله بیش از دویست هزار دلار پول خود و دوستان و آشنایان را بر باد داد
و حتی تا موقعیکه به جرم کلاهبرداری به زندان افکندندش، هنوز فکر می کرد که یک جایی از اکسپرت او اشکال داشته است
 و اگر مقداری پول بیشتر نزدش می بود، می توانست با رفع نقص روش خود، به پول کلانی دست یابد!

 این آقا، اگر می توانست اندکی بالاتر آید و از بالا به کل قضیه نگاه کند، در می یافت که اصولا کسی که کارگزاری فارکس می زند
 آن هم با لوریج یک به ۵۰۰، عاشق چشم و ابروی او نیست
که ماهی ۲۰۰ درصد و ۳۰۰ درصد سود به او بدهد.
حتی ماهی یک درصد هم به او سود نمی دهد که هیچ، کل پولهایش را هم از جیبش خالی می کند.

 او این واقعیت آشکار را ندید، چون صرفا یک “گاو شخم زن” بود و فقط جلوی پای خود را می دید.
 این گاو شخم زن ما، هنوز که هنوز است، حتی در زندان، به این فکر است که سرمایه ای جور کند
و این بار با روش جدید خود – که این بار دیگر کاملا بی نقص است! – بازار را فتح کند!

در باب ایمیل ارسال شده به فرهاد مقدم سلیمی

 – ” آقا دمت گرم با این نوشته هات … بزن بازار فارکس رو بترکون!!”

فرهاد مقدم سلیمی در باب گاو های شخم زن در فارکس سخن می گوید آقا دمت گرم با این نوشته هات … بزن بازار فارکس رو بترکون!!”
فرهاد مقدم سلیمی در باب گاو های شخم زن در فارکس سخن می گوید

یک دوست “بورسی” پیام بالا را در حالی برایم فرستاد که در کنار آن چند تا لیچار آبدار هم بار فارکس و فارکسی ها کرد.

 گمان نمی کنم دشمنی “بورسی ها” – خصوصا دست اندر کاران سازمان بورس اوراق بهادار – با بازار فارکس
 به علت دلسوزی ایشان برای ضرر دیدگان این بازار باشد
 که اگر اینطور بود ابتدا می بایست دلسوز ده ها و بلکه صدها سرمایه گذار خردی می بودند
 که به طور رایج در بازار بورس تهران به خاک سیاه نشسته و همچنان می نشینند.
 بنابراین علت مخالفت سازمان بورس با فارکس را باید در جاهای دیگر جستجو کرد.

 یک نکته ی اساسی که در اینجا مغفول مانده و شاید اولین بار توسط من(فرهاد مقدم سلیمی) در اینجا مطرح می شود
این است که اصولا ورود “سازمان بورس” به بازار فارکس و دخالت در آن
(مثلا غیر قانونی اعلام کردن فارکس و تعقیب فارکس کاران به موجب بند ۱ ماده ی ۴۹ قانون اوراق بهادار)
 امری غیر قانونی است.

 ماده ی یازده قانون پولی و بانکی کشور مصوب ۱۸/۴/۵۱ – آخرین اصلاحات ۲۱/۱۰/۹۲ در این مورد به طور غیر قابل تفسیری تاکید دارد:

بند ج – “تنظیم مقررات مربوط به معاملات ارزی ”
و تعهد یا تضمین پرداخت های ارزی با تصویب شورای پول و اعتبار
و هم چنین “نظارت بر معاملات ارزی” به عهده ی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است.

 مطابق قانون صریح فوق، معاملات ارزی و فارکس تحت نظارت و شمول قانونی بانک مرکزی است
 و بنابراین هر گونه ورود سازمان بورس به این بازار فاقد محمل قانونی است.

 اینکه بنده (فرهاد مقدم سلیمی) نیز در سری پاورقی های “گاوهای شخم زن در فارکس” به “فارکس” تاخته ام
 نه از جهت دشمنی من با این بازار، که از جهت ایجاد دید و نگرش درست نسبت به بازار در جوانان و تازه کاران بوده است.

 بر خلاف تصور آن دوست بورسی، قصد من تخریب فارکس نبوده است
 بلکه سعی در اصلاح نگرش و روش در یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان را داشته ام.
طبعا هر گونه نوسازی، بدون خراب کردن برخی قسمت های ساختمان اصولا امکان پذیر نیست.

یک تقریظ حقوقی

 در پاورقی گذشته انتقادی کردم راجع به دخالت بی جا و غیر قانونی سازمان بورس اوراق بهادار در بازار فارکس.
 گفتیم که فارکس (خرید و فروش ارز) طبق نص قانون زیر نظر بانک مرکزی است
 و دخالت سازمان بورس در زمینه ی فارکس تحت بند ۱ ماده ی ۴۹ قانون اوراق بهادار، امری غیر قانونی است.

 پاسخی که از دوستان سازمان بورس گرفته ایم به این صورت بوده است:

“وفق بند ۲۴ ماده ۱ قانون اوراق بهادار، مفهوم اوراق بهادار و ابزار مالی معادل هم در نظر گرفته شده است
 و بر اساس آن اوراق بهادار، هر نوع ورقه یا مستندی است
 که متضمن حقوق مالی قابل نقل و انتقال برای مالک عین و یا منفعت آن باشد.
شورا اوراق بهادار قابل معامله را تعیین و اعلام خواهد کرد.
 بنابراین از آنجا که ابزارهای مالی بازار فارکس، جفت ارزها
و یا ابزارهای مشتقه ی ارز از جمله قراردادهای آتی، اختیار معامله، خرید نوسان ارز و غیره می باشد
 لذا مشمول تعریف قانون گزار از اوراق بهادار تلقی می گردند.”

 اشتباه محرز (و بلکه ی سفسطه ی) موجود در تفسیر دوستان بورسی ما در این جمله است:

” وفق بند ۲۴ ماده ۱ قانون اوراق بهادار، مفهوم اوراق بهادار و ابزار مالی معادل هم در نظر گرفته شده است”.

 “ابزار مالی” مفهومی بسیار گسترده دارد
و “اوراق بهادار” نوعی ابزار مالی محسوب می گردد.
نسبت “ابزار مالی” به “اوراق بهادار” به مثابه نسبت مفهوم کلمه ی “سازمان” و کلمه ی “سازمان اوراق بهادار” است.
 اگر چه “سازمان اوراق بهادار” یک “سازمان” محسوب می گردد
 اما نمی توان گفت که هر سازمانی، همان سازمان اوراق بهادار است
و نمی توان کلمه ی “سازمان اوراق بهادار” را با کلمه ی “سازمان” یکی دانست.

 به همین منوال، اوراق بهادار یک ابزار مالی است
 اما نمی توان مفهوم اوراق بهادار و ابزار مالی را معادل هم در نظر گرفت.
توجه به متن قانون نشان می دهد که قانونگزار (بر خلاف دوستان حقوقدان ما در سازمان بورس) به این مساله کاملا عنایت داشته است.

زیرا بند ۲۴ ماده ی یک قانون اوراق بهادار یک قید بسیار مهم نیز دارد:

“مفهوم ابزار مالی و اوراق بهادار در متن این قانون معادل هم در نظر گرفته شده اند”.

جمله ی بالا دقیقا نشان می دهد که قانونگزار محترم ، کاملا می دانسته که ابزار مالی یک مفهوم گسترده دارد
 و چنانچه در این قانون بکار رود می تواند تفسیرهای گوناگون را ایجاد نماید.
 زیرا حتی می توان اسکناس و پول نقد را نیز نوعی ابزار مالی دانست
 (و سازمان بورس به راحتی با همین تفسیر نادرست خود می تواند کلیه ی اختیارات بانک مرکزی را نیز داشته باشد!).
 به همین علت با این جمله خواسته که مفهوم “ابزار مالی” را محدود سازد به اوراق بهادار و نه چیز دیگر.

برای همین در متن قانون آمده است که هر جای قانون صحبتی از “ابزار مالی” شده، مورد نظر اوراق بهادار هستند
 و نه صورت های دیگر ابزار مالی.

 به همین منوال وقتی در قانون بازار اوراق بهادار آمده است که:

“مفهوم ابزار مالی و اوراق بهادار در متن این قانون معادل هم در نظر گرفته شده اند”.

به این معنی نیست که هر ابزار مالی را ما اوراق بهادار تلقی می کنیم
 و قانون اوراق بهادار را به ابزار مالی دیگری تسری می دهیم.
 بلکه منظور این است که در متن قانون بازار سرمایه هر جا اشاره شد
به ابزار مالی، باید بدانیم که منظور اوراق بهادار است و نه ابزار مالی دیگر.

 اگر مطابق تفسیر سازمان بورس، هر گونه ابزار مالی تحت نظر آنها باید باشد
 بنابراین بانک مرکزی کلا باید دفتر و دستک خود را جمع کند
و تمام اختیارات خود را به سازمان محترم بورس اوراق بهادار بدهد
 به این دلیل ساده که پول و ارز و چک و سفته هم جزو ابزار مالی هستند!

 سازمان بورس اوراق بهادار قانونا متولی فارکس در کشور نیست.

پاسخی بگذارید